خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
اثرداشتن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل لازم
۱.۴
مترادفها
۱.۴.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اَثَر/داشتن/
مصدر فعل لازم
ویرایش
اثرداشتن
موجب تغییر و دگرگونی شدن؛ مؤثر واقع شدن. نشان داشتن.
حرف هایش در من اثر داشت، تصمیم را عوض کردم.
مترادفها
ویرایش
اثر
،
اثر انگشت
،
اثر بخشیدن
،
اثر تاریخی
،
اثر گذاشتن
،
اثر کردن
،
اثر نهادن
،
اثر نماندن
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن