فارسیویرایش

ریشه‌ لغتویرایش

  • فارسی

آوایشویرایش

  • /باد/

  اسمویرایش

باد

  1. (علوم زمین): حرکت طبیعی و معمولا افقی هوا بر سطح زمین یا بر فراز آن،
  2. وزشی که در اثر جابجا شدن هوای گرم و سرد بوجود می‌آید.
  3. یکی از چهار عنصر (آب، باد، خاک و آتش).

پسوندویرایش

  1. در ترکیب با کلمۀ دیگر معنای دارندگی می‌دهد، آذرباد، گلباد.

زبان دیگرویرایش

ریشه لغتویرایش

  • پهلوی

  اسمویرایش

  1. (نزد قدما): غرور، خودبینی، تکبر؛ هدر، بیهوده؛ ورم، پف کردگی؛ هیچ، پوچ؛ آه و ناله.

 مثالویرایش

  1. باد به آستین کسی کردن کنایه از: کسی را تحریک کردن، کسی را تشجیع کردن.
  2. باد به پیمانه پیمودن کنایه از: کار بیهوده انجام دادن.
  3. باد خوردن و کف ریدن کنایه از: گرسنگی کشیدن، هیچ نخوردن.

––––

برگردان‌هاویرایش

منابعویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن