باد
فارسیویرایش
ریشه لغتویرایش
- فارسی
آوایشویرایش
- /باد/
اسمویرایش
باد
- (علوم زمین): حرکت طبیعی و معمولا افقی هوا بر سطح زمین یا بر فراز آن،
- وزشی که در اثر جابجا شدن هوای گرم و سرد بوجود میآید.
- یکی از چهار عنصر (آب، باد، خاک و آتش).
پسوندویرایش
- در ترکیب با کلمۀ دیگر معنای دارندگی میدهد، آذرباد، گلباد.
زبان دیگرویرایش
ریشه لغتویرایش
- پهلوی
اسمویرایش
- (نزد قدما): غرور، خودبینی، تکبر؛ هدر، بیهوده؛ ورم، پف کردگی؛ هیچ، پوچ؛ آه و ناله.
مثالویرایش
- باد به آستین کسی کردن کنایه از: کسی را تحریک کردن، کسی را تشجیع کردن.
- باد به پیمانه پیمودن کنایه از: کار بیهوده انجام دادن.
- باد خوردن و کف ریدن کنایه از: گرسنگی کشیدن، هیچ نخوردن.
––––
برگردانهاویرایش
جابجایی هوا
منابعویرایش
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن