شکل

(تغییرمسیر از شكل)

(شَ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • پهلوی
  • واژه شکل" ریشه ای جداگانه و قدیمی تر هندو اروپایی در فارسی است واژه شِکل این واژه پارسی است و دِگَرواجیدهء "چِهر "می باشد : چِهر < شِخر < شِخل< شِکل اَرَبیان ( اَعراب ) وات " چ " را " ش " وامی گویند مانند : چای = شای وات " ه" در گُذشته "خ " لَفزیده میشده: بَخر ( بَرخ ) < بَهر < بَهره وات "خ" به " ک" هم دِگَریده می شود برای نمونه : در زبان انگلیسی و آلمانی آنچه ما پُختَن میگوییم آنان وات" خ "را "ک" و" پ" را "ب " برزبان میرانند : انگلیسی : bake آلمانی : backen وات " ل" هم به " ر" آلیده می گردیده : سَرم ، سَرما ، سَرد که سال گفته میشده و سال هم به مینه ی دَمان یا نوغان ( فصل ) سَرما است. پیش نهاد : می توان از ستاک "شِکل" در دستگاه واژه سازی پارسی این واژه را گُستَرد : شِکلیدن ، شِکلاندن شِکلیده ، پِی شِکل ، پیشِکله = مُشکِل شِکلاند، شِکلانِش = تَشکیل دُشکِل ( دُش شِکل ) = اِشکال شِکله ، شِکلِش = تَشَکُل شِکلَنده = شاکِل ، شاکِله

مصدر لازم

ویرایش
  1. پوشیده شدن ام

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(شَ یا ش)

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. صورت، چهره.
  2. پیکر.
  3. نظیر، مانند.
  4. حالت، وضع، کیفیت.
  5. ترکیب و ساختار بیرونی چیزی.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
ایتالیایی

figura

forma

versione

انگلیسی
vignette