فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • [پُل]

پل

  1. (ساختمان): آنچه دو طرف مکانی مانند رودخانه، دره، و خیابان را به هم متصل می‌کند.
  2. (برق): مدار خاصی که برای اندازه‌گیری بعضی کمیت‌های الکتریکی نظیر مقاومت، ظرفیت، و مانند آنها به‌کار می‌رود.
  3. (ورزش): در کُشتی، حالتی که در آن، کشتی‌گیر برای فرار از ضربهٔ فنی شدن، با استفاده از سر و پاها، بدن خود را به‌سمت پشت و به‌صورت پل قوس می‌کند.
  4. بندی که برای نگه‌داشتن کمربند بر کمر شلوار، پالتو، و بعضی لباس‌های دیگر می‌دوزند.
  5. پُلُ: در گویش گنابادی یعنی پول، سرمایه، نقدینگی، درآمد، و نیز راه چوبی با آجری و بتونی که بر روی رودخانه برای عبور می‌سازند.
  6. پَلِ :(pale) پُلُ: در گویش گنابادی یعنی یکی از دو جفت، تک کفش.

ریشه‌شناسی۲

ویرایش

پَل

  1. (قدیم): هریک از قطعه زمین‌های کوچک و تقریباً مساوی که اطراف آن را با خاک بالا آورده، آمادهٔ کشت‌وکار کرده باشند.
  2. کَرْت، مرزی که فاصله شود میان قطعه‌های کشت.
  3. هر چیز که ریسمان بر کمرش بندند و در کشاکش آرند تا بانگ کند.
  4. (چوپانی): برآمدگی بین دو بخش زمین کشاورزی که زمین‌ها را برای آبیاری بهتر از هم جدا می‌کند.
ریشه‌شناسی۳
ویرایش

پِل

  1. (جانوری): پنجه یا تمام دست و پنجه.
  2. پاشنهٔ پا.

پهلوی

ویرایش

پُل

  1. آنچه که دو قسمت جدا از هم را به یکدیگر وصل کند.
    پل خربگیری: کنایه از معبری که به‌آسانی نتوان از آن گذشت.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش