کمان

فارسیویرایش
ریشه لغتویرایش
- پهلوی
آوایشویرایش
- /کم/آن/
اسمویرایش
کمان
- وسیلهای برای تیراندازی در قدیم.
- کمان در زبان معیار باستان به دو جزء کم - آن قابل تجزیه بوده و به معنی کم فشار آوردن به ابزار فوق بوده، چون احتمال شکستن آن بر اثر کشیدن زیاد بوده است.
- به زه بودن کنایه از آماده نبرد بودن.
––––
برگردانهاویرایش
ترجمهها
منابعویرایش
- فرهنگ لغت معین