فارسی

ویرایش
  1. آفریننده.
  2. بخشاینده.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(عا.)

  1. نک دودور.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  1. دادار
  1. عادل. دادگر. عدل. به معنی عادل و مرکب است از «داد» و واژه‌ی «ار» که مفید معنی نسبت است. اما این وجه اشتقاق براساسی نیست و دادار مرکب از «داد» و «آر» نیست بلکه واژه‌ای مرکب از ریشه «دا» به معنی دادن و آفریدن است با پسوند «تار» علامت فاعلی و واژه‌ای به معنی بخشاینده و آفریننده است.
  2. این واژه در اوستا داتر (داتَر)

و همیشه صفت اهورامزداست به معنی آفریدگار و آفریننده، خالق جهان

  1. دارنده.
  2. پادشاه عادل.
  3. قاضی عادل. دادور.

اسم خاص

ویرایش
  1. دادار
  1. نامی از نام‌های خداوند.