آلمانیویرایش

ریخت‌های جایگزینویرایش

  • auff (بی‌رواج)
  • uf، uff (بی‌رواج یا گویشی)

ریشه‌شناسیویرایش

از آلمانیِ بَرینِ میانه ūf، برگرفته از آلمانیِ برینِ باستان ūf، از سَرزبانِ ژرمنی *upp.

تلفّظویرایش

حرف اضافهویرایش

auf

  1. (با برایی) بَر، رویِ، بَر رویِ (قرارگرفته بر رویِ)
  2. (با مفعولی) بالایِ، بر، روی، بر روی (رفتن به بالایِ)
  3. (با مفعولی) بر عهدهٔ، وظیفهٔ، به گردنِ (نشان‌دهندهٔ وظیفه و تعهّد)
  4. (با برایی) در، اندر، درونِ، تویِ، داخلِ؛ همراهِ اسم‌های به‌خصوصی به جایِ bei یا in به کار می‌رود.
  5. (با مفعولی) به، سویِ، به سویِ، به طرفِ؛ همراهِ اسم‌های به‌خصوصی به جای zu یا in استفاده می‌شود.
  6. (با نامِ یک زبان) به، به زبانِ، در، در زبانِ
  7. (زبان‌شناسی) مختوم به، پایان یافته به (دربارهٔ یک واژه: پایان‌یافته و مختوم به آوا یا هجا)
  8. (کهن یا گفتاری، منطقه‌ای، آلمانِ شمالی و غربی) در (یک روز؛ معمولاً یک روزِ هفته)
  9. (با مفعولی) به مدّتِ، برایِ، طیِ، در طولِ، به درازایِ (در دورانِ تداومِ)
  10. (با مفعولی) به، برایِ، به نیّتِ، با هدفِ، به قصدِ، جهتِ، واسهٔ، به امیدِ (نشان‌دهندهٔ هدف، نیّت یا آرزو)

قیدویرایش

auf

  1. (اندکی غیرِرسمی) باز، گشوده
  2. (گفتاری) تمام‌، مصرف‌شده، خورده‌شده
  3. (گفتاری) بیدار

میان‌اندازویرایش

auf

  1. ادامه بده (همچنان ادامه بده، پیش برو)
  2. تلاشی بکن، کوششی بکن

پیشوندویرایش

  1. رو
  2. به سمت بالا
  3. باز (وا)

منبعویرایش

  • واژه‌نامه دوجلدی آلمانی به فارسی بروک‌هاوس