آفتاب‌خوردن

(تغییرمسیر از آفتاب خوردن)

فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آفتاب/خوردَن/

  اسم مرکب ویرایش

آفتاب‌خوردن

  1. در معرض نور خورشید قرار گرفتن.
    لباس‌ها را بیرون پهن کردم تا آفتاب بخورند.
  2. (گفتگو): رنج کشیدن سختی دیدن.
    سالها آفتاب خورد تا توانست خود را بجایی برساند و زندگی‌اش را سر و سامان بدهد.

مترادف‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن