فارسی

ویرایش
 
آفتاب بر دریاچه‌ی نمک

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آفتاب/

آفتاب

  1. ستاره نورانی (از ثوابت) مرکز منظومه شمسی که نور و حرارت زمین از آن است. خورشید، شمس.
  2. (مجاز): نوری که از خورشید به زمین می‌تابد، نور و تابش خورشید.
    آفتاب از سر دیوار گذشتن: نزدیک شدن غروب.

واژه‌های مشتق شده

ویرایش

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها
  • آلمانى: Sonne
  • ايتاليایی: sole
  • انگلیسی: sun
  • فرانسوی: soleil
  • اسپانیایی: sol

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت بزرگ، فرهنگ لغت معین