آکند
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- فارسی
آوایش
ویرایش- /آکَند/
اسم
ویرایشآکند
- بُن ماضی آکندن، جزء پسین بعضی از کلمههای مرکّب، به معنی آکنده مانند سیم آکند، گل آکند.
- آکند ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آ - کَند قابل تجزیه باشد؛ که مفهموم کلی از آن به معنی شهر یا دهکده سفیدپوستان شاید آریائیان بوده است. آکن.
- حوزه باستانشناسی: نهشتهای که در پدیداری چون حفره یا گودال بهطور طبیعی یا به دست انسان انباشته شده است.
برگردانها
ویرایشترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس
«آکند» همارزِ «fill»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر هفتم، فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۵۳۱-۹۴-۸