فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آکَند/

آکند

  1. بُن ماضی آکندن، جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکّب، به معنی آکنده مانند سیم آکند، گل آکند.
    آکند ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش آ - کَند قابل تجزیه باشد؛ که مفهموم کلی از آن به معنی شهر یا دهکده سفیدپوستان شاید آریائیان بوده است. آکن.
  2. حوزه باستان‏شناسی: نهشته‌ای که در پدیداری چون حفره یا گودال به‌طور طبیعی یا به ‌دست انسان انباشته شده است.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه
  • انگلیسی: fill

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس

«آکند» هم‌ارزِ «fill»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر هفتم، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ‎۹۷۸-۹۶۴-۷۵۳۱-۹۴-۸