تریاق
فارسی
ویرایشگونههای دیگر نوشتاری
ویرایشریشه شناسی
ویرایش- نیاهندوایرانی
آوایش
ویرایش- [تَریاق]
اسم
ویرایشتریاق
- پادزهر، پازهر، ضد سم، تریاک(ماده تسکین دهنده).
- مَی، مَی و شراب، داروی اکبر.
- تریاق ممکن است به دو بخش تَر - یاق تجزیه گردد و یاق در زبان معیار باستان به معنی روغن خوارکی است، بدبن منوال شاید منظور از تریاق روغن مایع باشد.
ریشه شناسی ۲
ویرایشاسم
ویرایشریشه شناسی ۳
ویرایشآوایش
ویرایش- [تِریاق]
اسم
ویرایشتِریاق
افغانی
ویرایشنامجا
ویرایش- دهی است به هرات.
کاشغَر
ویرایشاسم
ویرایش- معرب تریاک و آن دوایی مرکب است معروف، که چند ادویه را کوفته و بیخته در شهد آميزند و آن دافع اقسام زهرهای گیاهی و حیوانی باشد. گرفته از یونانی، معجونی مرکب از داروهای چند که وقتی آن را دوای مخصوص همه اقسام سموم حیوانی و لاغ افعی میدانستند و هر بیست نخود آن دارای یک گندم تریاک است. از راه لفظ، اطبا گويا او را تفسیری نکردهاند اما معنی او، از روي تفهیم در روزگار ما آن است که هر دارویی که مضرات زهرها را دفع کند، او را ترياق تعريف کنند. مرکبی است معروف که ترياق فاروق نوع اعلای آن است و هر دو کلمه (ترياق و تریاک).
- یونانی معرب و بمعنی مطلق فادزهر شهرت دارد. معجونی مرکب از داروهای مسکن و مخدر که به عنوان ضددردها و سموم به کار میرفته و در ترکيبش عصارههای گیاهان خانواده شقایق و خشخاش به کار میرفته است، تریاق فاروق، تریاق کبیر. پادزهر. فادزهر. پازهر.
––––
برگردانها
ویرایشترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین