ریشه لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • /روشَن/

روشن

  1. دارای نور، درخشان، تابان، آشکار، واضح؛ مقابل تاریک.
  2. تابناک. نورانی. منور. درخشان. تابان. چیز دارنده نور مثل چراغ و آفتاب و اطاق روشن. مُضی ٔ. منیر. باهر. بافروغ.

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه‌ها

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن