فراخ
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- پهلوی
آوایش
ویرایش- /فَراخ/
صفت
ویرایشفراخ
- پهناور، وسیع، گسترده. گشاد، باز، مقابل تنگ.
- فراخ ممکن است اصطلاح باستانیتر باشد و در زبان معیار باستان به دو بخش فَر - آخ قابل تجزیه است و ظاهراً آخ و ناله فردی از نژاد مویفِر است.
ریشه شناسی۲
ویرایشفِراخ
- فِراْخ در گویش گنابادی یعنی شکمو، پر اشتها.
زبان دیگر
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
اسم
ویرایش- جمع فرخ، جوجه.
––––
برگردانها
ویرایشترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن