فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آفتاب/رو/

  اسم مرکب

ویرایش

آفتاب‌رو

  1. جایی که رو به آفتاب داشته باشد؛ آفتاب گیر.
    در مهتابی جلو اتاقم در آفتاب‌رو می‌نشستیم. «جمال‌زاده»
  2. (شاعرانه): آفتاب رخ.

مترادف‌ها

ویرایش

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن