فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آهَریمَن/

  اسم خاص

ویرایش

آهریمن

  1. نک اهریمن و آهرمن.
    اَلا حذر ز جنگ و جنگ بارگی/ که آهریمن است مقتدای او. «ملک‌الشعرای‌بهار»

  کهن واژه

ویرایش
  1. آهریمن از اصطلاحات گنگ و مبهم که ممکن است در زبان معیار باستان به چند صورت قابل تجزیه باشد. آ -ه‍َر - من که کمتر محتمل است. آه - رَی - من یا آه - ریمن که این دو اصطلاح اخیر محتمل و به معنی آه یا نفرین یا مجازات حاکم ریمن یعنی خودکامه علیه فرد عادی است.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس