زمان
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- پهلوی
آوایش
ویرایش- /زَمان/
اسم
ویرایشزمان
- جریانی پیوسته، غیر انقطاع، رونده و بی آغاز و بی انجام که در طی آن، حوادثی برگشت ناپذیر از گذشته به حال تا آینده رخ میدهد. مقطعی از این جریان.
- وقت، مهلت، هنگام؛ دور، عهد؛ مدت، فصل.
- زمان گرینویچ: مرجع مقایسهای زمان مناطق مختلف کرهزمین بر مبنای نصفالنهار گرینویچ که در حمل و نقل بینالمللی و پرواز هواپیماها بکار میرود و ۵/۳ ساعت عقبتر از زمان در تهران است.
ریشه شناسی۲
ویرایش- از فارسی میانه zamān.در پارتی zamān یا žamānak و ارمنی باستان žamanak بوده است.
زبان دیگر
ویرایش- زبان.
––––
برگردانها
ویرایشمنابع
ویرایش- فرهنگ بزرگ سخن
- فرهنگ لغت معین