ممرسانا

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. بخشی از بدن که بین گردن و شکم محدود

استعاره

ویرایش
  1. پستان.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  1. سینه
  2. بخش بدن انسان و جانوران دیگر از پایین گردن تا بالای شکم. معروف است و به عربی صدر گویندش. صدر. بر. صاف، لطیف، روشن، صبح و صبح‌پرور از صفات و آب شیر، آیینه‌ی بلور، پرنیان، یاسمن، یاسمن‌برگ، ترنج از تشبیهات اوست و در سینه‌ی عشاق با این کلمات بی‌کینه، بی‌داغ، بی‌چاک، چاک چاک و صدچاک، پرداغ، داغ‌خوار، تفسیده و گرم، افگار، مجروح، پرآبله، گداخته، غم‌پرور، غم‌فرسا، زار، پرداخته، لوح و صفحه نعت آرند.
  3. یاد. حافظه. ذهن. ضمیر. خاطر
  4. پستان زنان را نیز گویند مطلقاً خواه پستان انسان و خواه پستان جانوران دیگر باشد از نر و ماده. به معنی پستان مجاز است.
  5. طعنه. سرزنش. نکوهش. ملامت. دشنام ، همچو طنز.

آوایش

ویرایش

[sine]، /سینِه/

برگردان‌ها

ویرایش
ویکی‌پدیا مقاله‌ای دربارهٔ سینه دارد
ایتالیایی

petto

seno

انگلیسی
thorax