فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

برآمده از توصیه + ـیدن

مصدر گذرا ویرایش

  1. گفتن چیزیکه بنظر بهتره انجام شود؛ توصیه کردن؛ توصیه دادن:
    بهش توصیدم که شغلش را عوض کند. چون بنظرم برایش مناسب نبود.
    همواره به همه می‌توصید که پولشان را در چند بازار سرمایه گذاری کنند.

صرف فعل ویرایش

توصیدن [تُصیدَنْ]

برگردان ویرایش