فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

خراب + ـردن

مصدر باعثی ویرایش

  1. مصدر باعثی خرابیدن؛ باعث خرابی شدن:
    هوای گرم همه‌ی گوشت‌ها را خرابرد. (هوای گرم باعث شد همه‌ی گوشت‌ها خراب شوند.)
    جنگ خانه‌ها را می‌خرابرد.
    گفته‌هایم رابطه‌اشان را خرابرد.

صرف فعل ویرایش

خرابردن [خَرابِرْدَنْ]