خودکاراندن

فارسی

ریشه‌شناسی

خودکار + -اندن

مصدر متعدی

[خُودْکارانْدَن]

1. سبب خودکارشدن فرآیند یه کارخانه یا شرکت بمنظور کاهش زمان انجام با کاهیدن شمار کارهایی که توسط آدم انجامیده می‌شود:

   امروزه بیشتر شرکت‌ها درصدد خودکاراندن فرآیندهایشان هستند.

   مدیر عامل جدیداِ فرآیند حضور-غیاب را خودکاراند.

صرف فعل

خودکاراندن

فعل‌ها
بن واژه			خودکاراندن
بن ماضی			خودکاراند
بن مضارع			خودکاران
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	خودکاراندم	خودکاراندی	خودکاراند	خودکاراندیم	خودکاراندید	خودکاراندند
	استمراری	می‌خودکاراندم	می‌خودکاراندی	می‌خودکاراند	می‌خودکاراندیم	می‌خودکاراندید	می‌خودکاراندند
	کامل	خودکارانده بودم	خودکارانده بودی	خودکارانده بود	خودکارانده بودیم	خودکارانده بودید	خودکارانده بودند
	التزامی	خودکارانده باشم	خودکارانده باشی	خودکارانده باشد	خودکارانده باشیم	خودکارانده باشید	خودکارانده باشند
	مستمر	داشتم می‌خودکاراندم	داشتی می‌خودکاراندی	داشت می‌خودکاراند	داشتیم می‌خودکاراندیم	داشتید می‌خودکاراندید	داشتند می‌خودکاراندند
حال		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	خودکارانم	خودکارانی	خودکاراند	خودکارانیم	خودکارانید	خودکارانند
	استمراری	می‌خودکارانم	می‌خودکارانی	می‌خودکاراند	می‌خودکارانیم	می‌خودکارانید	می‌خودکارانند
	کامل	خودکارانده‌ام	خودکارانده‌ای	خودکارانده/خودکارانده‌است	خودکارانده‌ایم	خودکارانده‌اید	خودکارانده‌اند
	ملموس	دارم می‌خودکارانم	داری می‌خودکارانی	دارد می‌خودکاراند	داریم می‌خودکارانیم	دارید می‌خودکارانید	دارند می‌خودکارانند
	التزامی	بخودکارانم	بخودکارانی	بخودکاراند	بخودکارانیم	بخودکارانید	بخودکارانند
آینده	-	من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
		خواهم خودکاراند	خواهی خودکاراند	خواهد خودکاراند	خواهیم خودکاراند	خواهید خودکاراند	خواهند خودکاراند
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بخودکاران			بخودکارانید
	نهی		نخودکاران			نخودکارانید

برگردان

سبب خودکار شدن

• انگلیسی: automate (en)