دگرساندن

فارسی

فعل

دگرساندن [دِگَرساندَنْ]

1. نوع چیزی را به‌زور تغییر دادن.
2. [برنامه‌نویسی] یه شی (Object) را به یه نوع (Type) ناهمگون (نامتجانس) تبدیل کردن. مانند، تبدیل نوع float به int که ممکن است بخشی از اطلاع ازبین برود.

فعل‌ها
بن واژه			دگرساندن
بن ماضی			دگرساند
بن مضارع			دگرسان
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	دگرساندم	دگرساندی	دگرساند	دگرساندیم	دگرساندید	دگرساندند
	استمراری	می‌دگرساندم	می‌دگرساندی	می‌دگرساند	می‌دگرساندیم	می‌دگرساندید	می‌دگرساندند
	کامل	دگرسانده بودم	دگرسانده بودی	دگرسانده بود	دگرسانده بودیم	دگرسانده بودید	دگرسانده بودند
	التزامی	دگرسانده باشم	دگرسانده باشی	دگرسانده باشد	دگرسانده باشیم	دگرسانده باشید	دگرسانده باشند
	مستمر	داشتم می‌دگرساندم	داشتی می‌دگرساندی	داشت می‌دگرساند	داشتیم می‌دگرساندیم	داشتید می‌دگرساندید	داشتند می‌دگرساندند
حال		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	دگرسانم	دگرسانی	دگرساند	دگرسانیم	دگرسانید	دگرسانند
	استمراری	می‌دگرسانم	می‌دگرسانی	می‌دگرساند	می‌دگرسانیم	می‌دگرسانید	می‌دگرسانند
	کامل	دگرسانده‌ام	دگرسانده‌ای	دگرسانده/دگرسانده‌است	دگرسانده‌ایم	دگرسانده‌اید	دگرسانده‌اند
	ملموس	دارم می‌دگرسانم	داری می‌دگرسانی	دارد می‌دگرساند	داریم می‌دگرسانیم	دارید می‌دگرسانید	دارند می‌دگرسانند
	التزامی	بدگرسانم	بدگرسانی	بدگرساند	بدگرسانیم	بدگرسانید	بدگرسانند
آینده	-	من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
		خواهم دگرساند	خواهی دگرساند	خواهد دگرساند	خواهیم دگرساند	خواهید دگرساند	خواهند دگرساند
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بدگرسان			بدگرسانید
	نهی		ندگرسان			ندگرسانید