زادن

فارسی

ریشه‌ لغت

• پهلوی

آوایش

• /زا/دَن/

مصدر لازم

زادن

1. تولد یافتن، فرزند به دنیا آوردن.
2. پیدا شدن.
3. فرزند آوردن.

فعل

1. زاییدن. به دنیا آوردن.

فعل‌ها
بن واژه			زادن
بن ماضی			زاد
بن مضارع			زای
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	زادم	زادی	زاد	زادیم	زادید	زادند
	استمراری	می‌زادم	می‌زادی	می‌زاد	می‌زادیم	می‌زادید	می‌زادند
	کامل	زاده بودم	زاده بودی	زاده بود	زاده بودیم	زاده بودید	زاده بودند
	التزامی	زاده باشم	زاده باشی	زاده باشد	زاده باشیم	زاده باشید	زاده باشند
	مستمر	داشتم می‌زادم	داشتی می‌زادی	داشت می‌زاد	داشتیم می‌زادیم	داشتید می‌زادید	داشتند می‌زادند
حال		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	زایم	زایی	زاید	زاییم	زایید	زایند
	استمراری	می‌زایم	می‌زایی	می‌زاید	می‌زاییم	می‌زایید	می‌زایند
	کامل	زاده‌ام	زاده‌ای	زاده/زاده‌است	زاده‌ایم	زاده‌اید	زاده‌اند
	ملموس	دارم می‌زایم	داری می‌زایی	دارد می‌زاید	داریم می‌زاییم	دارید می‌زایید	دارند می‌زایند
	التزامی	بزایم	بزایی	بزاید	بزاییم	بزایید	بزایند
آینده	-	من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
		خواهم زاد	خواهی زاد	خواهد زاد	خواهیم زاد	خواهید زاد	خواهند زاد
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بزای			بزایید
	نهی		نزای			نزایید

––––

برگردان‌ها

ترجمه‌ها

• انگلیسی: procreate
• birth
• generate
• regenerate
• procreative
• procreant

منابع

• فرهنگ لغت معین