نپاهیدن
فارسی ویرایش
آوایش ویرایش
فعل ویرایش
(فیزیک)
- زیر نظر گرفتن، پاییدن یا توجه کردن به چیزی به منظور بررسی علمی یا مقصودی ویژه. برای نمونه پاییدن ستاره (اخترشناسی)
، زیر نظر گرفتن رفتار بیمار (پزشکی، روان‌شناسی)
، رفتار حیوان (رفتارشناسی، رفتارشناسی جانوران)
، گروههای اجتماعی (جامعه‌شناسی)
- .
- به سوی چیزی پاییدن[۱]
صرف ویرایش
| فعل‌ها | |||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|
| بن واژه | نپاهیدن | ||||||
| بن ماضی | نپاهید | ||||||
| بن مضارع | نپاه | ||||||
| شخص | مفرد | جمع | |||||
| اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
| گذشته | من | تو | او | ما | شما | اویان/آن‌ها | |
| ساده | نپاهیدم | نپاهیدی | نپاهید | نپاهیدیم | نپاهیدید | نپاهیدند | |
| استمراری | می‌نپاهیدم | می‌نپاهیدی | می‌نپاهید | می‌نپاهیدیم | می‌نپاهیدید | می‌نپاهیدند | |
| کامل | نپاهیده بودم | نپاهیده بودی | نپاهیده بود | نپاهیده بودیم | نپاهیده بودید | نپاهیده بودند | |
| التزامی | نپاهیده باشم | نپاهیده باشی | نپاهیده باشد | نپاهیده باشیم | نپاهیده باشید | نپاهیده باشند | |
| مستمر | داشتم می‌نپاهیدم | داشتی می‌نپاهیدی | داشت می‌نپاهید | داشتیم می‌نپاهیدیم | داشتید می‌نپاهیدید | داشتند می‌نپاهیدند | |
| حال | من | تو | او | ما | شما | اویان/آن‌ها | |
| ساده | نپاهم | نپاهی | نپاهد | نپاهیم | نپاهید | نپاهند | |
| استمراری | می‌نپاهم | می‌نپاهی | می‌نپاهد | می‌نپاهیم | می‌نپاهید | می‌نپاهند | |
| کامل | نپاهیده‌ام | نپاهیده‌ای | نپاهیده/نپاهیده‌است | نپاهیده‌ایم | نپاهیده‌اید | نپاهیده‌اند | |
| ملموس | دارم می‌نپاهم | داری می‌نپاهی | دارد می‌نپاهد | داریم می‌نپاهیم | دارید می‌نپاهید | دارند می‌نپاهند | |
| التزامی | بنپاهم | بنپاهی | بنپاهد | بنپاهیم | بنپاهید | بنپاهند | |
| آینده | - | من | تو | او | ما | شما | اویان/آن‌ها |
| خواهم نپاهید | خواهی نپاهید | خواهد نپاهید | خواهیم نپاهید | خواهید نپاهید | خواهند نپاهید | ||
| دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
| امر | بنپاه | بنپاهید | |||||
| نهی | ننپاه | ننپاهید | |||||
مترادف‌ها ویرایش
- اخترشناسی: رصد کردن
واژه‌های وابسته ویرایش
نپاهش، نپاهشگر، نپاهشگاه، نپاهنده، نپاهگر، نپاهیده، نپاهشی، نپاه، نپاهیدنی، نپاهش‌پذیر
برگردان‌ها ویرایش
- انگلیسی: to observe
- انگلیسی: observe
- فرانسوی: observer
بن مایه (مرجع ویرایش
- ↑ .حیدری ملایری، م. فرهنگ ریشه شناختی اخترشناسی و اخترفیزیک، ۲۰۰۵