فارسی ویرایش

مصدر متعدی ویرایش

  1. جداییدن یا دورشدن از هم:
    دل‌های علی و حسن به‌دلیل کدورت‌هایی درحال واگراییدن است.
    گیت (git) انشعاب‌های (branch) واگراییده را به روش 3-way کامیت می‌گیرد.

صرف فعل ویرایش

[واگَراییدَنْ]