فارسی ویرایش

(دَ)

مصدر متعدی ویرایش

  1. ریختن، پراکنده کردن.

مصدر لازم ویرایش

  1. متلاشی شدن.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

فعل ویرایش

  1. افشاندن. گستردن. پخش کردن. پاش دادن. ریختن چیزی بشکل اجزای کوچک بر چیزی دیگر.

برگردان‌ها ویرایش

ایتالیایی

فعل ویرایش

spruzzare

sparpagliare

فعل ویرایش

schizzare

انگلیسی
strew