فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

ادغام + ـیدن

مصدر گذرا ویرایش

  1. درهمیدن دو یا چند چیز برای ساختن یک چیز یکدست که حداقل یکی از آن چیزها (درهمیده‌ها) دچار تغییر می‌شود:
    باید یه سایت جدید بسازیم و با الانی هه بادغامیم.
    رییسمان واحدهای فروش و بازاریابی را ادغامید.

هم‌رسته ویرایش

صرف فعل ویرایش

ادغامیدن [اِدغامیدَنْ]

برگردان ویرایش