فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

باور + ـیدن

مصدر گذرا ویرایش

  • /باوَریدَنْ/
  1. چیزی را راست/درست/هست دانستن؛ باور کردن:
    من اثر خوب مثبت اندیشی بر زندگی را باوریده‌ام.
    من وجود جن را می‌باورم.
    آیا انتظار دارید که گفته‌هایتان را بباورند؟
    من گفته‌هایش را باوریدم.

فعل ویرایش

باوریدن [باوَریدَنْ]

برگردان ویرایش