فارسی ویرایش

مصدر گذرا ویرایش

  1. چند چیز را در یک توده/انبوه گذاشتن/نهادن:
    او وسایل‌اش را در کیف‌اش جمعید.
    پس از مهمانی، بشقاب‌ها را از جاهای مختلف خانه جمعید.

فعل ویرایش

جمعیدن

برگردان ویرایش