فارسی

ویرایش
  1. فرایند آراستن یا پیراستن به منظور خوش نمایی:
    زیبیدن یکی از کارهای روزانه یه بانو است.

زیبیدن

  • /زیبیدَنْ/
  1. چیزی را برای خوش‌نما شدن آراستن یا پیراستن؛ زیبا کردن:
    مادر هه دخترش را با یه تاج‌گل زیبید.
    بانوان همواره پیش از حضور در مهمانی خودشان را می‌زیبند.


هَمْصَدْرْهای «زیریدن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
زیبید زیب زیبین[📍]
فعل‌های «زیریدن»
عملواژه‌های «زیریدن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️زیبیدم 📤 ️زیبیدی 📤 ️زیبید 📤 ️زیبیدیم 📤 ️زیبیدید 📤 ️زیبیدند 📤
آستانیک هی‌زیبیدم هی‌زیبیدی هی‌زیبید هی‌زیبیدیم هی‌زیبیدید هی‌زیبیدند
شروعیک تی‌زیبیدم تی‌زیبیدی تی‌زیبید تی‌زیبیدیم تی‌زیبیدید تی‌زیبیدند
جاریک فی‌زیبیدم فی‌زیبیدی فی‌زیبید فی‌زیبیدیم فی‌زیبیدید فی‌زیبیدند
فرجامیک وی‌زیبیدم وی‌زیبیدی وی‌زیبید وی‌زیبیدیم وی‌زیبیدید وی‌زیبیدند
پایانیک دی‌زیبیدم دی‌زیبیدی دی‌زیبید دی‌زیبیدیم دی‌زیبیدید دی‌زیبیدند
پیوستیک پی‌زیبیدم پی‌زیبیدی پی‌زیبید پی‌زیبیدیم پی‌زیبیدید پی‌زیبیدند
روالیک می‌زیبیدم می‌زیبیدی می‌زیبید می‌زیبیدیم می‌زیبیدید می‌زیبیدند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️زیبم 📤 ️زیبی 📤 ️زیبد 📤 ️زیبیم 📤 ️زیبید 📤 ️زیبند 📤
آستانیک هی‌زیبم هی‌زیبی هی‌زیبد هی‌زیبیم هی‌زیبید هی‌زیبند
شروعیک تی‌زیبم تی‌زیبی تی‌زیبد تی‌زیبیم تی‌زیبید تی‌زیبند
جاریک فی‌زیبم فی‌زیبی فی‌زیبد فی‌زیبیم فی‌زیبید فی‌زیبند
فرجامیک وی‌زیبم وی‌زیبی وی‌زیبد وی‌زیبیم وی‌زیبید وی‌زیبند
پایانیک دی‌زیبم دی‌زیبی دی‌زیب دی‌زیبیم دی‌زیبید دی‌زیبند
پیوستیک پی‌زیبم پی‌زیبی پی‌زیبد پی‌زیبیم پی‌زیبید پی‌زیبند
روالیک می‌زیبم می‌زیبی می‌زیبد می‌زیبیم می‌زیبید می‌زیبند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️زیبینم 📤 ️زیبینی 📤 ️زیبیند 📤 ️زیبینیم 📤 ️زیبینید 📤 ️زیبینند 📤
آستانیک هی‌زیبینم هی‌زیبینی هی‌زیبیند هی‌زیبینیم هی‌زیبینید هی‌زیبینند
شروعیک تی‌زیبینم تی‌زیبینی تی‌زیبیند تی‌زیبینیم تی‌زیبینید تی‌زیبینند
جاریک فی‌زیبینم فی‌زیبینی فی‌زیبیند فی‌زیبینیم فی‌زیبینید فی‌زیبینند
فرجامیک وی‌زیبینم وی‌زیبینی وی‌زیبیند وی‌زیبینیم وی‌زیبینید وی‌زیبینند
پایانیک دی‌زیبینم دی‌زیبینی دی‌زیبیند دی‌زیبینیم دی‌زیبینید دی‌زیبینند
پیوستیک پی‌زیبینم پی‌زیبینی پی‌زیبیند پی‌زیبینیم پی‌زیبینید پی‌زیبینند
روالیک می‌زیبینم می‌زیبینی می‌زیبیند می‌زیبینیم می‌زیبینید می‌زیبینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بزیبیدم 📤 ️بزیبیدی 📤 ️بزیبید 📤 ️بزیبیدیم 📤 ️بزیبیدید 📤 ️بزیبیدند 📤
شروعیک بتی‌زیبیدم بتی‌زیبیدی بتی‌زیبید بتی‌زیبیدیم بتی‌زیبیدید بتی‌زیبیدند
پایانیک بدی‌زیبیدم بدی‌زیبیدی بدی‌زیبید بدی‌زیبیدیم بدی‌زیبیدید بدی‌زیبیدند
پیوستیک بپی‌زیبیدم بپی‌زیبیدی بپی‌زیبید بپی‌زیبیدیم بپی‌زیبیدید بپی‌زیبیدند
روالیک بمی‌زیبیدم بمی‌زیبیدی بمی‌زیبید بمی‌زیبیدیم بمی‌زیبیدید بمی‌زیبیدند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بزیبم 📤 ️بزیبی 📤 ️بزیبد 📤 ️بزیبیم 📤 ️بزیبید 📤 ️بزیبند 📤
شروعیک بتی‌زیبم بتی‌زیبی بتی‌زیبد بتی‌زیبیم بتی‌زیبید بتی‌زیبند
پایانیک بدی‌زیبم بدی‌زیبی بدی‌زیبد بدی‌زیبیم بدی‌زیبید بدی‌زیبند
پیوستیک بپی‌زیبم بپی‌زیبی بپی‌زیبد بپی‌زیبیم بپی‌زیبید بپی‌زیبند
روالیک بمی‌زیبم بمی‌زیبی بمی‌زیبد بمی‌زیبیم بمی‌زیبید بمی‌زیبند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بزیبینم 📤 ️بزیبینی 📤 ️بزیبیند 📤 ️بزیبینیم 📤 ️بزیبینید 📤 ️بزیبینند 📤
شروعیک بتی‌زیبینم بتی‌زیبینی بتی‌زیبیند بتی‌زیبینیم بتی‌زیبینید بتی‌زیبینند
پایانیک بدی‌زیبینم بدی‌زیبینی بدی‌زیبیند بدی‌زیبینیم بدی‌زیبینید بدی‌زیبینند
پیوستیک بپی‌زیبینم بپی‌زیبینی بپی‌زیبیند بپی‌زیبینیم بپی‌زیبینید بپی‌زیبینند
روالیک بمی‌زیبینم بمی‌زیبینی بمی‌زیبیند بمی‌زیبینیم بمی‌زیبینید بمی‌زیبینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بزیب 📤 ️بزیبید 📤
نهی ️نزیب 📤 ️نزیبید 📤
هم‌مصدرهای «زیریدن»

برگردان

ویرایش