فارسی ویرایش

ریشه شناسی ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • [تِرِکیدَن]

  مصدر فعل لازم ویرایش

ترکیدن

  1. سوراخ شدن یا پاره شدن چیزی مانند توپ و تاول که باعث خروج هوا یا مواد داخل آن می‌شود و معمولا با صدا همراه است.
  2. شکافته شدن.
  3. منفجر شدن.

  فعل ویرایش

  1. پکیدن. منفجر شدن

واژه‌های مشتق‌شده ویرایش

واژه‌های وابسته ویرایش

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش