جهیدن

فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • /فُروختَن/

  مصدر فعل متعدی ویرایش

فروختن

  1. دادن کالا به کسی در مقابل دریافت پول. در اوستا ظاهرا فروخش به معنی صدا کردن و به معرض فروش گذاشتن، در پهلوی فرختن. چیزی را در قبال پولی به ديگری دادن. مقابل خريدن
  2. نک افروختن. روشن شدن آتش و غيره. فروزش. مشتعل شدن.
  3. وانمود کردن، به رخ کشیدن.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین