گفتن

افراشتن

فارسی

ریشه‌ لغت

• پهلوی

آوایش

• /گُفتَم/

مصدر فعل متعدی

گفتن

1. چیزی را به زبان آوردن، بیان کردن، صحبت کردن، حرف زدن.
2. به نظم درآوردن، سرودن. معتقد بودن. آواز خواندن. پنداشتن، تصور کردن. نامیدن.

هَمْصَدْرْهای «گفتن»
بن‌گذشته			بن‌کنون			بن‌آینده
گفت			گوی			گویین[📍]
فعل‌های «گفتن» شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص گذشته من تو او ما شما اویان/آن‌ها ساده گفتم گفتی گفت گفتیم گفتید گفتند استمراری می‌گفتم می‌گفتی می‌گفت می‌گفتیم می‌گفتید می‌گفتند کامل گفته بودم گفته بودی گفته بود گفته بودیم گفته بودید گفته بودند التزامی گفته باشم گفته باشی گفته باشد گفته باشیم گفته باشید گفته باشند مستمر داشتم می‌گفتم داشتی می‌گفتی داشت می‌گفت داشتیم می‌گفتیم داشتید می‌گفتید داشتند می‌گفتند کنون من تو او ما شما اویان/آن‌ها ساده گویم گویی گوید گوییم گویید گویند استمراری می‌گویم می‌گویی می‌گوید می‌گوییم می‌گویید می‌گویند کامل گفته‌ام گفته‌ای گفته/گفته‌است گفته‌ایم گفته‌اید گفته‌اند ملموس دارم می‌گویم داری می‌گویی دارد می‌گوید داریم می‌گوییم دارید می‌گویید دارند می‌گویند التزامی بگویم بگویی بگوید بگوییم بگویید بگویند آینده - من تو او ما شما اویان/آن‌ها خواهم گفت خواهی گفت خواهد گفت خواهیم گفت خواهید گفت خواهند گفت دستوری - تو - شما - امر بگوی بگویید نهی نگوی نگویید
عملواژه‌های «گفتن» عملواژه‌های فرایندی ساده گذشته شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها سادیک ️گفتم 📤 ️گفتی 📤 ️گفت 📤 ️گفتیم 📤 ️گفتید 📤 ️گفتند 📤 آستانیک هی‌گفتم هی‌گفتی هی‌گفت هی‌گفتیم هی‌گفتید هی‌گفتند شروعیک تی‌گفتم تی‌گفتی تی‌گفت تی‌گفتیم تی‌گفتید تی‌گفتند جاریک فی‌گفتم فی‌گفتی فی‌گفت فی‌گفتیم فی‌گفتید فی‌گفتند فرجامیک وی‌گفتم وی‌گفتی وی‌گفت وی‌گفتیم وی‌گفتید وی‌گفتند پایانیک دی‌گفتم دی‌گفتی دی‌گفت دی‌گفتیم دی‌گفتید دی‌گفتند پیوستیک پی‌گفتم پی‌گفتی پی‌گفت پی‌گفتیم پی‌گفتید پی‌گفتند روالیک می‌گفتم می‌گفتی می‌گفت می‌گفتیم می‌گفتید می‌گفتند کنون شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها سادیک ️گویم 📤 ️گویی 📤 ️گوید 📤 ️گوییم 📤 ️گویید 📤 ️گویند 📤 آستانیک هی‌گویم هی‌گویی هی‌گوید هی‌گوییم هی‌گویید هی‌گویند شروعیک تی‌گویم تی‌گویی تی‌گوید تی‌گوییم تی‌گویید تی‌گویند جاریک فی‌گویم فی‌گویی فی‌گوید فی‌گوییم فی‌گویید فی‌گویند فرجامیک وی‌گویم وی‌گویی وی‌گوید وی‌گوییم وی‌گویید وی‌گویند پایانیک دی‌گویم دی‌گویی دی‌گوی دی‌گوییم دی‌گویید دی‌گویند پیوستیک پی‌گویم پی‌گویی پی‌گوید پی‌گوییم پی‌گویید پی‌گویند روالیک می‌گویم می‌گویی می‌گوید می‌گوییم می‌گویید می‌گویند آینده شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها سادیک ️گویینم 📤 ️گویینی 📤 ️گوییند 📤 ️گویینیم 📤 ️گویینید 📤 ️گویینند 📤 آستانیک هی‌گویینم هی‌گویینی هی‌گوییند هی‌گویینیم هی‌گویینید هی‌گویینند شروعیک تی‌گویینم تی‌گویینی تی‌گوییند تی‌گویینیم تی‌گویینید تی‌گویینند جاریک فی‌گویینم فی‌گویینی فی‌گوییند فی‌گویینیم فی‌گویینید فی‌گویینند فرجامیک وی‌گویینم وی‌گویینی وی‌گوییند وی‌گویینیم وی‌گویینید وی‌گویینند پایانیک دی‌گویینم دی‌گویینی دی‌گوییند دی‌گویینیم دی‌گویینید دی‌گویینند پیوستیک پی‌گویینم پی‌گویینی پی‌گوییند پی‌گویینیم پی‌گویینید پی‌گویینند روالیک می‌گویینم می‌گویینی می‌گوییند می‌گویینیم می‌گویینید می‌گویینند عملواژه‌های نافرایندی ساده انجامی شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها گذشته سادیک ️بگفتم 📤 ️بگفتی 📤 ️بگفت 📤 ️بگفتیم 📤 ️بگفتید 📤 ️بگفتند 📤 شروعیک بتی‌گفتم بتی‌گفتی بتی‌گفت بتی‌گفتیم بتی‌گفتید بتی‌گفتند پایانیک بدی‌گفتم بدی‌گفتی بدی‌گفت بدی‌گفتیم بدی‌گفتید بدی‌گفتند پیوستیک بپی‌گفتم بپی‌گفتی بپی‌گفت بپی‌گفتیم بپی‌گفتید بپی‌گفتند روالیک بمی‌گفتم بمی‌گفتی بمی‌گفت بمی‌گفتیم بمی‌گفتید بمی‌گفتند من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها کنون سادیک ️بگویم 📤 ️بگویی 📤 ️بگوید 📤 ️بگوییم 📤 ️بگویید 📤 ️بگویند 📤 شروعیک بتی‌گویم بتی‌گویی بتی‌گوید بتی‌گوییم بتی‌گویید بتی‌گویند پایانیک بدی‌گویم بدی‌گویی بدی‌گوید بدی‌گوییم بدی‌گویید بدی‌گویند پیوستیک بپی‌گویم بپی‌گویی بپی‌گوید بپی‌گوییم بپی‌گویید بپی‌گویند روالیک بمی‌گویم بمی‌گویی بمی‌گوید بمی‌گوییم بمی‌گویید بمی‌گویند من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها آینده سادیک ️بگویینم 📤 ️بگویینی 📤 ️بگوییند 📤 ️بگویینیم 📤 ️بگویینید 📤 ️بگویینند 📤 شروعیک بتی‌گویینم بتی‌گویینی بتی‌گوییند بتی‌گویینیم بتی‌گویینید بتی‌گویینند پایانیک بدی‌گویینم بدی‌گویینی بدی‌گوییند بدی‌گویینیم بدی‌گویینید بدی‌گویینند پیوستیک بپی‌گویینم بپی‌گویینی بپی‌گوییند بپی‌گویینیم بپی‌گویینید بپی‌گویینند روالیک بمی‌گویینم بمی‌گویینی بمی‌گوییند بمی‌گویینیم بمی‌گویینید بمی‌گویینند دستوری شخص مفرد جمع اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص - تو - تویان/شما - امر ️بگوی 📤 ️بگویید 📤 نهی ️نگوی 📤 ️نگویید 📤
هم‌مصدرهای «گفتن» کُنْمادین کُنادین کُناشْتین کُنْشادین کُنْفادین کُنْفاشْتین کُنْشِفادین کُنْخادین کُنْخاشْتین کُنْشُخادین گزارشی گویمدن گفتن گویشتن - گویفتن گویفشتن - گویختن گویخشتن - گزاری گویمادن گویادن گویاشتن - گویفادن گویفاشتن - گویخادن گویخاشتن - انگیزی گویماندن گویاندن گویانشتن گویشاندن گویفاندن گویفانشتن گویشفاندن گویخاندن گویخانشتن گویشخاندن سببی گویماردن گویاردن گویارشتن گویشاردن گویفاردن گویفارشتن گویشفاردن گویخاردن گویخارشتن گویشخاردن باعثی گویمژدن گویژدن گویژشتن گویشژدن گویفژدن گویفژشتن گویشفژدن گویخژدن گویخژشتن گویشخژدن

––––

منابع

• فرهنگ بزرگ سخن
• فرهنگ لغت معین