پیوست:پارههای سخن
از آنجا که بیشتر واژهها در زبانهای مختلف دارای نقشهای صرفی متفاوت هستند و بسته به نقش صرفی شان معنی خاص خود را میدهند باید در هنگام نوشت هر سرواژه ابتدا نقش صرفی واژه را نیز مشخص کنید
راه درست و آسان این کار استفاده از
است.
ساختار الگوهای صرفی بصورت زیر است.
در زبانشناسی و در دستور نظام مند اجزاء زبان در چند سطح تعریف میشوند.
در هر رده اجزاء زبان تعریف خود را دارند. چیزی که از آن به نام گونههای گفتار یاد میشود معمولاً در سطح واژه تعریف میشود. اما در ویکیواژه، از آنجا که عبارات زبانی از تمام سطوح استفاده خواهد شد، دستهبندی در تمام سطوح در ذیل آورده میشود.
واج عبارت از آواهای یک زبان است. این اواها به دو دستهٔ واکه یا صدادار و همخوان یا بیصدا تقسیم میشوند. برای نشان دادن واجها در اغلب زبانها از حروف الفبا (alphabetical symbols) استفاده میکنند.
به صداهایی که در گلو به یاری لرزش تارآواها ساخته شود واکه گفته میشود. واکههای فارسی شش تا هستند که سه تایشان کوتاه و سه تایشان بلندند.
واکههای کوتاه زبان فارسی
واکههای کوتاه:
اِ /e/ (کسره) مثال: حرکت /گ/ در واژه «گرد» و /ش/ در واژه «شن»
اَ /æ/ (فتحه) مثال: حرکت /س/ در واژه «سرد» و /م/ در ضمیر «من»
اُ /o/ (ضمه) مثال: حرکت /گ/ در فعل «گفت» و /م/ در واژه «مزد»
واکههای بلند:
ای /i:/ مثال: صدای /ی/ در واژهای «نیش» و «ریش»
او /u:/ مثال: صدای /او/ در «و» واژههای «رود» و «نور»
آ /a:/ مثال: صدای «آ» در واژههای «سار» و «جام»
ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی ئ
نوشتار اصلی پیوست:تکواژها
تکواژ کوچکترین جزء کلام است که از آن معنیای مستفاد میشود. البته ممکن است که این جزء به تنهایی به کار نرود. تک واژها مقولهای صرفی (ساختواژهای) هستند و و به دو نوع آزاد و وابسته تقسیم میشود.
تکواژ معادل Morpheme در انگلیسی است و در فارسی بدان واژک نیز گفته میشود.
واژها بر چند نوع اند واژه سادهsimple واژه مرکبcompound واژه مشتق complex
نوشتار اصلی: پیوست:اسم
اسم واژهای است که برای اشاره به یک جسم موجود یا یک مفهوم بکار میرود. معادل انگلیسی اسم Noun میباشد. از نام هم میتوان استفاده کرد. نمونه: aircraft, data, committee
نوشتار اصلی پیوست:صفت
صفت واژه ایست که توضیحاتی درباه اسم میدهد. صفت معادل Adjective در انگلیسی است مانند: good, old
نوشتار اصلی: پیوست:ضمیر
به واژهای گفته میشود که بجای اسم مینشیند و از تکرار آن جلوگیری میکند. این واژه معادل Pronoun انگلیسی است. از مهمترین ضمیرها ضمیرهای شخصی هستند.
نوشتار اصلی: پیوست:فعل
فعل واژهای است که انجام کار، روی دادن یا وجود حالتی را شرح میدهد. معادل Verb در انگلیسی است. در ویکی فارسی بجای کارواژه به جهت عمومیت آن استفاده میشود. فعلها از نگاه صرفی و نحوی حالات گوناگونی دارند که از مهمترین آنها میتوان به گذرایی و ناگزرایی شان اشاره کرد.
معادل Interjection انگلیسی. بجای صوت اصوات و حروف ندا در ویکی فارسی آوا استفاده میشود.
معادل Preposition انگلیسی. بهجای حرف اضافه از پیشنهشت و پسنهشت استفاده میشود.
نمونه: about, at, in, on, with
نمونه: on behalf of
معادل Postposition انگلیسی. گاهی بهجای حرف اضافه از پیشنهشت و پسنهشت استفاده میشود. تنها پسنهشت فارسی را است؛ اگرچه به آن نقشنما هم میگویند. زبان پشتو چند پسنهشت دارد، ازجمله لپاره، سره.
نوشتار اصلی:پیوست:پیوندواژه
معادل Conjunction انگلیسی. میاننهاده یا حرف اضافه نیز گفته میشود. همانند and, or, but
نوشتار اصلی پیوست:قید
قیدها واژههایی هستند که نحوه انجام فعل را شرح میدهد. معادل انگلیسی آن Adverb است. مانند: often, well, longer, furthest
معادل Numeral انگلیسی.
مانند one, 3, fifty-five, ۶۶۰۹.
نمونه: first, sixth, 77th, next, last
شماره تکراری= Repetitive number
شماره ضریبی= Duplicative number
اسم فعل
مصدر
معادل انگلیسی آن Phrase است فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
معادل انگلیسی آن Noun phrase است
== idioms =="اصطلاح" مانند کوه به کوه نمی رسه ادم به ادم می رسه. فعلاً معادل فارسی ندارد
نوشتار اصلی پیوست:فراکرد
به اشتباه جمله ساده شبه جمله یا simple sentence هم گفته میشود. معادل انگلیسی آن Clause است.
معادل انگلیسی آن Sentence است
معادل انگلیسی آن Simple Sentence است. این جمله تنها از یک فراکرد تشکیل شدهاست.
معادل انگلیسی آن Compound Sentence است
معادل انگلیسی آن Complex Sentence است جمله پیچیده هم گفته میشود
معادل ضربالمثل است.
دستهبندی نشده
ویرایشفعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
سؤالی
فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
وجه وصفی گذشته / صفت مفعولی
فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
تخصیصگر ملکی possessive determiner
همانند: your, their, his
معادل Article انگلیسی.
مانند: the, a, an
معادل definite article انگلیسی.
معادل Indefinite article انگلیسی.
معادل انگلیسی آن particle است کلماتی دستوری که بهطور مستقل بکار نمیروند و دقیقاً نمیتوان در یکی از طبقات گونههای گفتار جایشان داد. مانند پیشوندهای فعلی در فارسی و to در انگلیسی
فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
ترتیبی
فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
فعلاً معادل فارسی تعیین نشده.
متعدی
با استفاده از نقشهای نحوی دیگر نیازی به ردهبندی واژه نیز ندارید چرا که بهطور مثال با استفاده از الگوی {{اسم-فا}} بهطور خودکار سرواژه شما در ردههای اسمها، واژههای فارسی و فارسی قرار میگیرد. و این کار کمک زیادی به مرتب شدن ویکیواژه میکند.
فهرستی از الگوهای صرفی را میتوانید در
ببینید.
منابع
ویرایش- ↑ دستور زبان فارسی دکتر خانلری؛ در این کتاب فراکرد معادل جملهٔ ساده آمدهاست